×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× sher matn adabi matn romantik
×

آدرس وبلاگ من

adabiat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/katauun

لطفا

لطفا شعر سوم رو بخونيد 
 شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :
 
تو به من خنديدي
و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد
 نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
 و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
 
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است
من به تو خنديدم تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
 بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من
و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت:
 برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را
 و من رفتم
و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت
و بغض تو تكرار كنان مي دهد آزارم
 و من انديشه كنان غرق اين پندارم كه چه مي شد
اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
 
 و از اونا جالب تر واسه من جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده که خیلی جالبه بخونید :
 دخترک خندید و پسرک ماتش برد !
 
 
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد !
 غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که به خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
 " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
 پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: "
 مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد !
" سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
 عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداش
یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 - 1:41:30 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

???

??????

ارسال پيام

چهارشنبه 28 دی 1395   8:59:22 AM

جالب بو خوشمان امد

???

??????

ارسال پيام

چهارشنبه 28 دی 1395   8:59:22 AM

جالب بو خوشمان امد

http://khanom-roosta.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 26 اردیبهشت 1393   8:05:23 PM

Likes 1

salam ziba bud

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 18 مرداد 1391   10:25:23 PM

Likes 1

قشنگ بود و خاطره انگیز

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 26 اردیبهشت 1390   4:32:15 PM

Likes 1

با سلام و عرض ادب

داستانتون داستان خوبيه.بايد از اين داستان درس گرفت.غرور ادم رو بعضي وقتها بدجوري تو چاه ميندازه  كه ديگه راه برگشتي نيست؟

 

http://nedayearames.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 25 اردیبهشت 1390   11:12:48 PM

Likes 1

شاید فلسفه ی وجود کوه این باشد
به قله برسی و فریـــــــــــــــــــــــــــــــــــاد بزنی!!!

گوشهای خدا سنگین است !

http://sarmaye.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390   3:23:34 PM

Likes 1

سلام

مينويسم برايت تا بگويي به همگان گره كار كجاست

سر مشقهاي آب بابا يادمان رفت

رسم نوشتن با قلمها يادمان رفت

شعر خداي مهربان را حفظ كرديم

اما خداي مهربان را يادمان رفت